شهید حسین برهانی
13 فروردین 1396 توسط طاهره رفيعي
💐یکبار حسین من را به منزلشان دعوت کرد. در داخل حیاط منزل، یک خودروی آمریکایی صفر کیلومتر پارک شده بود.
🌸حسین گفت: پدرم این خودرو را برای من خریده و گفته به شرطی به تو می دهم که جبهه نروی..
🌹همان روز پدرش گفت: بخدا هم وزن حسین طلا می دهم اما حسین به جبهه نرود..
🍁اما حسین که دنیا را سه طلاقه کرده بود، با احترام کامل به پدر گفت:
💐پدر جان من به دستور ولی زمان ( امام خمینی ) به جبهه رفتم و تا زمانی که جنگ بر قرار باشد در آن جا خواهم ماند..
🌸همین پسر که از ثروتمندترین خانواده ها بود، می توانست در ناز و نعمت زندگی کند اما سه روز با بدترین شرایط در گرسنگی گذراند و تحمل کرد و به شهادت رسید ..
📚سوی دیار عاشقان ( داستان شهید حسین برهانی )