رضایت خدا
09 اسفند 1395 توسط طاهره رفيعي
🍂🍃راضيم به رضای خدا🍃🍂
🔴کشاورزی بود که تنها یک اسب برای کشیدن گاوآهن داشت. روزی اسبش فرار کرد.
همسایه ها به او گفتند:چه بد اقبالی!
او پاسخ داد:راضيم به رضای خدا
🔵روز بعد اسبش با دو اسب دیگر برگشت.
همسایه ها گفتند:چه خوش شانسی!
او گفت:راضيم به رضای خدا
🔴پسرش وقتی در حال تربیت اسبها بود افتاد و پایش شکست.
همسایه ها گفتند:چه اتفاق ناگواری!
او پاسخ داد:راضيم به رضای خدا
🔵فردای آن روز افراد دولتی برای سربازگیری به روستای آنها آمدند تا مردان را به جنگ ببرند اما پسر او را نبردند.
همسایه ها گفتند:چه خوش شانسی!
او گفت:راضيم به رضای خدا
✍🏻 و این داستان ادامه دارد…
همانطور که زندگی ادامه دارد…
وخدا هيچگاه بنده اش را نمی آزارد…
كه او عاشق ترين معشوق است
ازصميم قلب ميگويم:
✨راضيم به رضای خدا