مهدویت۱۲

  • خانه 
  • گناه نکردن چگونه خوابیدن تفسیر انقلابی گری جایگاه علوم غیر دینی ترس از خدا محاسبه نفس اراستگی ریزش مو برکت 
  • تماس  
  • ورود 

خاطرات شهید

07 فروردین 1396 توسط طاهره رفيعي

‏‎‏‎

✳️ یه روز قرار شد با ابراهیم والیبال بازی کنیم. من کفش کتانی نداشتم. به یکی از رفقای ابراهیم که یک کتانی چینی پایش بود گفتم: کتانی ات را به من برم توی زمین.
کتانی اش را گرفتم و دمپایی خودم رو بهش دادم. مشغول بازی شدیم. بعد از بازی دیدم که او رفته. من هم به خانه بر گشتم.
💢 هنوز ساعاتی نگذشته بود که ابراهیم به درب منزل ما آمد.

با خوشحالی رفتم به استقبالش و گفتم: چه عجب اینطرفا؟!
✅ بی مقدمه گفت: خدا توی قیامت از هرچی بگذره از حق الناس نمیگذره. برای همین توی زندگیت مواظب باش حق مردم به گردنت نباشه. تا میتونی به وسیله ای که مال خودت نیست نزدیک نشو. خیلی مراقب باش. اگه از کسی امانت میگیری خودت برو بهش پس بده.
📚سلام بر ابراهیم2
 

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: شهدا لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

مهدویت۱۲

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • احکام
  • اخلاق
  • اعتقادی
  • اقتصادی
  • اهل بیت علیهم السلام
  • بدون موضوع
  • تاریخی
  • تربیتی
  • تفسیر
  • تقویت حافظه
  • حجاب
  • حدیث
  • دل نوشته
  • دوست یابی
  • راه سلوک
  • سبک زندگی
  • سلامت
  • سیاسی
  • شهدا
  • عبادی
  • فرهنگی
  • فضای مجازی
  • مناسبتی
  • مهدویت
  • نهج البلاغه
  • ولایت
  • پاسخ به شبهات

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

کاربران

آمار

  • امروز: 27
  • دیروز: 0
  • 7 روز قبل: 812
  • 1 ماه قبل: 14678
  • کل بازدیدها: 186961

رتبه