ایمان به خدا
🌱داستان دو بانوی مهربان و اهل استقامت 🌱
روزی #صیانه مشغول آرایش و شانه کردن موی دختر فرعون بود که ناگاه شانه از دستش بر زمین افتاد، او وقتی آن را برداشت گفت: «بسم الله» و ماجرا از همین جا آغاز شد.👇🏻👇🏻👇🏻
⁉️دختر فرعون به او گفت: آیا پدر مرا میگویی؟
#صیانه گفت: خیر، بلکه کسی را می گویم که #پروردگار_من و #پروردگار_تو و پدر توست.
🙇دختر فرعون گفت: حتما این حرف تو را به پدرم خواهم گفت.
#صیانه هم گفت: بگو، من هیچ ترسی ندارم.
دختر فرعون این جریان را به پدرش گفت. :evil:فرعون آتش خشمش مشتعل گشت و دستور داد #صیانه و فرزندانش را حاضر کردند.
⁉️فرعون به او گفت: پروردگار تو کیست؟
#صیانه گفت: پروردگار من و پروردگار تو ✨الله ✨جل جلاله است.
👊هر چه فرعون خواست او را از این عقیده منصرف کند، نتوانست. به او گفت: اگر از این عقیدهات دست برنداری، تو و فرزندانت را در آتش میسوزانم.
❣#صیانه گفت: بسوزان، مرا باکی نیست. فقط از تو میخواهم که پس از سوزاندن، استخوانهایمان را جمع کنی و آنها را دفن نمایی.
فرعون گفت: این خواستهات را به خاطر حقی که بر ما داری اجابت میکنم.
🔥فرعون دستور داد تنوری از مس ساختند و در آن آتش افروختند.
یک پسر او را در آتش انداختند آن زن نظاره میکرد و یک یک بقیهی فرزندانش را نیز در آتش انداختند تا این که نوبت به طفل شیرخواره رسید. 😓حالِ #صیانه منقلب گردید; در آن حال کودک شیرخواره به زبان آمد و گفت:
👧🏼«ای مادر! صبر کن که تو بر حق هستی و بین تو و بهشت یک گام بیشتر نیست.»
پس طفل را با مادرش در تنور انداخته و سوزاندند.
💕آسیه هم عاشق بود💕
✳️در آن حال «آسیه » همسر فرعون دید که ملایکه روح صیانه را به آسمان میبرند، چون این صحنه را دید، یقین و اخلاص و تصدیق او زیادتر گشت.
در همین هنگام، فرعون بر #آسیه وارد شد و از آن چه با صیانه کرده بود، خبر داد.
آسیه گفت: وای بر تو ای فرعون! چه چیز تو را بر خداوند جل و علا جرات داده و جسور نموده؟ !
فرعون گفت: شاید تو هم به جنونی که دوستت مبتلا شده بود، گرفتار شدهای!⁉️
✳️#آسیه پاسخ داد: من به جنون مبتلا نشدهام، ولیکن به خداوند جل و علا که پروردگار من و پروردگار تو و پروردگار عالمیان است، ایمان آوردم.
📛فرعون مادر آسیه را حاضر کرد و به او گفت: دخترت دیوانه شده، به او بگو به خدای موسی کافر شود وگرنه قسم میخورم که مرگ را به او بچشانم.
مادر با دخترش خلوت کرد و از او خواست تا با خواستهی فرعون همراه شود و امرش را در کفر به خدای موسی بپذیرد، اما #آسیه نپذیرفت و گفت: آیا به پروردگار متعال کافر شوم! به خدا قسم هرگز چنین کاری را نخواهم کرد.
:evil: فرعون دستور داد تا دستها و پاهای آسیه را به چهار میخ کشیدند
☄و آسیه هم چنان در عذاب و رنج بود تا روحش به اعلی علیین و به نزد خداوند پرواز کرد.
📖 برگرفته از کتاب زنان درحکومت امام زمان_حجت السلام طبسی