ابراهیم هادی
🌷سلام امیدوارم همه ادمهابه طرف واقیعت کشیده بشن من یه روزی رفته بودم بهشت زهراهمین طوری خودبه خودکشیده شدم سمت قطعه شهدااونجاتوقطعه ۲۶سره قبره ابراهیم هادی یه دختره رادیدم که داشت باابراهیم حرف میزد
🌴من به خودم کفتم این دختره دیوانه هست داره چیکارمیکنه بعداینکه دختره کارش تموم شدمن رفتم پیش ابراهیم ویه فاتحه فرستادم براش وبرگشتم تهران
🌹البته من یه راننده اتوبوس هستم اومدم توماشین تا چندساعت استراحت بکنم توماشین الان که دارم اینارامی نویسم موهای بدم سیخ میشه اشک چشمهایم راگرفته من دوساعت توماشین خوابیدم به خدا دستهایم داره میلرزه الان توماشین خوابم گرفت
💐همون لحظه یه نفراومدتوخوابم وبهم یه شاخه گل دادمن خاستم ازش بپرسم اقاشماکی هستی
🌺 اصلابه اونجانکشیدکه فهمیدم این ابراهیم هست بعدچندثانیه ازخواب بلندشدم ویه فاتحه دوباره براش فرستادم به خودم گفتم این چه خوابی بودکه من دیدم برگشتم شهرخودم
🌹بعددو روزدوباره مسافراوردم تهران رفتم بهشت زهراسره قبره ابراهیم دوباره همون جاهمون دختره رادیدم که داشت راجب یه کتاب به حرف میزدکه درباره ابراهیم بود من همون لحظه به خودم کفتم بایداون کتابوپیداکنم وبخونم من بااون دختره حرف زدم ودختره بهم کفت کتابومیتونی پیداکنی هست
🌺من اون کتابوگرفتم وخوندم میدونم الان هیچ کسی حرف منوباورنمیکنه الان نزدیک دوسال هست که من هرهفته بایدبرم بهشت زهراپیش داداش ابراهیم یعنی الان تمام زندگی من شده ابراهیم
🌻من الان شده ساعتهاباابراهیم حرف میزنم من همه شهدارادوست دارم ولی ابراهیم برای من یه چیزه دیگه هست من باابراهیم زندگی میکنم دیگه نمیتوانم ادامه بدم چشمهایم پرازاشک شده من همیشه اون دختره رادعامیکنم که باعث شدمن یه نعمت بزرگی به دست بیارم وازخدامیخوام که هرچی اون دختره میخواهدخدابهش بدهدچون باعث شدزندگی من عوض بشه برای اون دختره آرزوی سلامتی وخوشبختی میکنم