انتخابات
🔴حجتالاسلام رئیسی: «دزد دزد گفتن» دولتها به یکدیگر مشکلی را حل نمیکند/ مردم از وضع موجود خسته شدند
کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری در دیدار با نمایندگان مجلس:
🔸باید از نگاه حزبی و جناحی بیرون بیاییم و به سرمایههای کشور درست نگاه کنیم.
🔸وضعیت اقتصادی کشور به هیچ عنوان خوب نیست و معضلات جدی در نظام پولی و مالی کشور وجود دارد.
🔸این که دولتی درباره فساد اداری دولت قبل را متهم کند، برای مردم قابل پذیرش نیست و «دزد دزد گفتن» مشکلی حل نمیشود.
🔸میتوان با تغییر در مدیریت اجرایی گامی در تحقق قانون به نفع مردم برداشت.
🔸اگر دستگاه اجرایی کشور درست عمل کنند و بسترهای فساد را از بین ببرد؛ شاهد کاهش واقعی پروندههای فساد و کیفری هستیم.
🔸به عنوان یکی از دلسوزان و دغدهمندان کشور فکر میکنم، وضع فعلی نه تنها مطلوب نیست بلکه برای مردم قابل تحمل نیست.
🔸بیاید برای یکبار هم که شده کشور، مردم و اقتصاد را خارج از نگاههای بسته حزبی و جناحی و گروهی ببینیم. مردم از این وضع خسته هستند.
🔸در ستاد انتخاباتی ما همه سلیقههای سیاسی موجود در ذیل خط امام وجود دارد. درب ستاد بر روی همه علاقمندان و دلسوزان کشور باز است.
انتخاب اصلح
💢 #علامه_مصباح_یزدی:پیامبر هم زمانی از طلحه و زبیر تعریف کردند/بازی با محکمات توسط متشابهات/انحراف مخصوص صدر اسلام نیست
#بازی_با_محکمات_قرآن
#هوای_نفس
↙️🔹انسان خواستههايي دارد (اعم از فردي و گروهي) که هم در فهم عقلانياش اثر سوء ميگذارد و هم در استفاده از کتاب و سنت؛ و به عبارت بهتر، وقتي انسان چيزي را دوست دارد، ناخودآگاه در جهت آن استدلال ميکند و حتي در استدلال به آيات، گاهي دهها آيه از #آيات_محکم را نميبيند و به يک آيه #متشابه استدلال ميکند! البته بگذريم از کساني که به مرحلهاي از #سقوط رسيده اند که آگاهانه و عليرغم اينکه ميدانند راهشان ناصواب و به ضرر جامعه است، تنها براي منافع شخصي يا گروهي خود اقدام به انجام کاري ميکنند.
#انحراف_سیف_الاسلام_ها
↙️🔸اين خواستهها، ميتوانند سبب #انحراف هر شخصي بشوند؛ چنان که فردي که پيامبر (ص) او را #سيف_الاسلام ناميد، اولين شخصي بود که بعد از به خلافت رسيدن حضرت علي(ع)، در مقابل او ايستاد؛ هم چنين کساني بودند که در رکاب حضرت علي (ع) با معاويه جنگيدند، اما زير عَلَم فرزند معاويه، فرزند همان علي (ع) را در کربلا با آن وضع فجيع به شهادت رساندند، و به نام دين و اسلام، با امام معصوم (ع) کاري کردند که با هيچ مشرکي انجام نميدهند.
#انحراف_ادامه_دارد
↙️🔹اين اتفاقات فقط منحصر به گذشته نبوده است،افرادي سالها براي پيروزي انقلاب زحمت کشيده و حتي زندانها رفته و شکنجهها را تحمل کردهاند، اما وقتي کار به منافع شخصيشان رسيد، به گونهاي رفتار کردند که گويا اصلا انقلابي در کار نبوده و اهميتي نداشته است.
↙️🔸به غير از معصومين (ع) همه انسانها در معرض چنين انحرافاتي هستند:
👈لذا اولا ما بايد همواره به خدا پناه ببريم از اينکه مبادا در دام هواي نفس بيفتيم؛ و توجه داشته باشيم که يک انسان مؤمن، مستقيما در برابر احکام خدا نميايستد، بلکه به اسم دين، کار خود را توجيه ميکند!
👈ثانيا مراقب باشيم کساني که ميخواهند به خاطر انگيزههاي شخصي و گروهي شان، مصالح اسلام را فدا کنند، بشناسيم تا بازيچه دست کسي واقع نشويم.
↙️🔹اگر قرار باشد در مسائلي که به مصالح اسلام، نظام و انقلاب مربوط است، از کسي حمايت يا تبعيت کنيم، بايد به دقت آن فرد را بشناسيم و بر درستکار بودن وي #حجت داشته باشيم.
#انتخابات_96
#اصلح #تکلیف
زیارت
🌷زیارت🌷
هر هفته با شهید احمد علی نیری به زیارت مزار شهدا می رفتیم.
یکبار سر مزار شهیدی رسیدیم که او را نمی شناختم. همانجا نشستیم فاتحه ای خواندیم. اما احمدآقا حال عجیبی پیدا کرده بود.
✳️در راه برگشت پرسیدم: «احمدآقا این شهید را می شناختی؟» پاسخ داد: «نه.» پرسیدم: «پس چرا سر مزار او آمدیم؟» اما جوابی نداد. فهمیدم حتما یک ماجرایی دارد. اصرار کردم.
✅وقتی پافشاری من را دید آهسته به من گفت: «اینجا بوی امام زمان (عج) را می داد. مولای ما قبلا به کنار مزار این شهید آمده بودند.»
💐 البته می گفت: «اگه این حرفها را می زنم فقط برای این است که یقین شماها زیاد شود و به برخی از مسائل اطمینان پیدا کنی. و تا زنده ام نباید جایی نقل کنی.»
📚برگرفته از کتاب عارفانه
كربلا! كربلا!
20–كربلا! كربلا !
اين حالات و مبشرات همان طور كه قبلاً عرض كردم با فشارهاى مادى و گاهى قبض هاى معنوى همراه بود؛ لذا پيوسته درخواست مى كردم كه خداى متعال تكليفم را در امر معاش روشن فرمايد تا به آن عمل نمايم. تا اينكه در حال مكاشفه ديدم با خطى از نور در مقابلم نوشته شد: كربلا! كربلا! يعنى بايد به كربلا بروم. با اين حال از جناب استاد نيز درباره ى تكليف خود سؤال كردم. ايشان فرمود: شما كه طلبه هستيد برويد قم. اگر شما را پذيرفته و شهريه اى مقرر كردند مشغول درس شويد و الاّ مى توانيد در تهران در يك تجارت خانه و يا امثال آن اشتغال داشته باشيد.
من ديدم جوابى كه ايشان فرمود از روى عقل عادى است؛ زيرا هر كسى مى فهمد كه طلبه بايستى درس بخواند و اگر براى او ميسر نيست بايد به كارى اشتغال داشته باشد؛ از اين رو عرض كردم: بلى، اين درست است، لكن مى خواهم بدانم خدا مى خواهد من كجا باشم؟ شما از هر طريقى كه داريد و مى توانيد از خدا بخواهيد تا معلوم شود من بايد كجا باشم. ايشان فرمود: پس صبر كنيد تا خبر آن را شب بياورم.
گويا ايشان بين خواب و بيدارى براى كشف اين امور راهى داشتند؛ لذا فرمودند: تا شب صبر كنيد.
آن شب جلسه منزل يكى از رفقا بود. بنده به آنجا رفته و منتظر خبر بودم. تا اينكه ايشان آمدند و همين كه نشستند با شادى و نشاط عجيبى گفتند: آسيد حسين! براى تان خبر آورده ام! پيغام تان را رساندم، شما بايد كربلا باشيد! با اين پاسخ حالى سرشار از سرور و شوق، توأم با خجلت و شرمندگى به من دست داد.
من كه براى خود اصلاً ارزشى قائل نبودم اكنون مى ديدم از طرف خداى متعال برايم پيامى آورده شده است! سپس به اين معنا منتقل شدم كه چنين درخواستى مستلزم سابقه و آشنايى قبلى است. يعنى بايد نامى و اعتبارى از من نزد خداى تبارك و تعالى باشد تا سؤالى كنم و منتظر پاسخ آن باشم. و حالا معلوم مى شود آنجا اسمى از من هست كه برايم پيغام آورده اند! خلاصه با تصور اين مطالب حال عجيبى پيدا كردم، به طورى كه آقاى انصارى فرمود: آسيد حسين! آنجا كه رفتيد براى من دعا كنيد. عرض كردم: چه بخواهم؟ فرمود: معرفت.
ايشان در آن وقت در حال سلوك بودند و در راه كسب معرفت بيشتر هم چنان سعى و تلاش مى كردند. البته به نظر حقير ايشان در واقع عارف سالك بودند؛ زيرا عرفا نوعا از نظر سير و سلوك دو گونه اند:
گروهى كه البته تعدادشان اندك است در آغاز حركت مجذوب شده و پايان سيرشان را به آنان نشان مى دهند. آنگاه به حال عادى بازگشته، با كوشش و اختيار خود مجددا سير مى كنند تا سرانجام به آنچه كه در ابتدا ديده اند برسند. اينان در همان حالى هم كه سلوك مى كنند به نوعى عارف اند؛ لذا حركت شان همراه با يقين و سيرشان بسيار آسان است.
حالى كه در همدان براى حقير پيش آمد از قبيل همين جذبه هاى آغاز كار است. پايان راهى كه اكنون مى روم نيز همان است كه در همدان ديدم.
گروه ديگر كه اغلب همين گونه اند حركت شان براساس اعتقاد آنها است. يعنى مى كوشند تا در اثر مجاهده و رياضت چيزى را كه به آن معتقدند بيابند و چه بسيار فرق است بين حركتى كه بر اساس يقين باشد و سلوكى كه بر مبناى اعتقاد انجام گيرد.
انبياى عظام و ائمه ى معصومين عليهم السلام نيز همه در عالم خود سلوك داشته اند. البته آنان نسبت به ساير خلق كامل بوده اند و از همان اول داراى معرفت و يقين بوده و مى دانستند از كجا آمده اند، ولى در عين حال آنها نيز سلوك داشته، عبادات و ناله هايشان آنان را به كمال مخصوص خودشان نزديك مى كرده است. از طرفى از گناه و لغزش و نسيان هم معصوم بوده اند كه ديگران اين امتيازات را ندارند. بلى، اگر كسى توفيق درك بدو امر خويش را يافت ديگر دچار غفلت نگشته و خداى متعال را فراموش نخواهد كرد. البته اين به معناى عصمت نيست چون ممكن است دچار خطا يا صغيره اى بشود، لكن هرگز اصرار بر آن نخواهد داشت. و اگر تمام دنيا و اهلش براى او عرض اندام كنند تا اسيرش نمايند نمى توانند.
به هر حال، بعد از آنكه روشن شد بايد به كربلا بروم جناب استاد قدس سره مبلغ سى تومان به من داده و فرمودند: فعلاً به قم برويد. بعد از اين هم براى تان پول خواهم فرستاد. هنگامى هم كه به كربلا رفتيد به ياد شما خواهم بود و مرتب براى تان پول مى فرستم. هرگاه پولى به دست تان رسيد مقدارى از آن را هم به آقاى رضوى بدهيد.
از همدان به قم آمدم و عمه ى عيال مان كه علويه اى بسيار متعبد بود اتاقى از منزلش را كه در محله ى درخت پير نزديك ميدان كهنه ى قم واقع شده بود در اختيار ما گذاشت.