مهدویت۱۲

  • خانه 
  • گناه نکردن چگونه خوابیدن تفسیر انقلابی گری جایگاه علوم غیر دینی ترس از خدا محاسبه نفس اراستگی ریزش مو برکت 
  • تماس  
  • ورود 

علت ندیدن امام زمان

09 اسفند 1395 توسط طاهره رفيعي

روزی از عارفی سؤال شد: چرا ما امام زمان را نمی‌بینیم؟
♦️عارف گفت: لطفا برگردید و پشت به من بنشینید. شاگرد این کار را انجام داد. 

⭐️آیا الان می‌توانید مرا ببینید؟
♦️شاگرد عرض کرد خیر، نمی‌توانم ببینم.

عارف فرمود: چرا نمی‌توانی من را ببینی؟

شاگرد گفت: چون پشت من به شماست.
♦️عارف فرمود: حالا متوجه شدید چرا نمی‌توانید امام زمان را بینید؟!
:| چون شما پشتتان به امام زمان است، با گناه کردنها و نافرمانی‌ها به امام زمان پشت کرده‌ایم و در عین حال تقاضای دیدار امام زمان را داری

    أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفرج

 نظر دهید »

رضایت خدا

09 اسفند 1395 توسط طاهره رفيعي

🍂🍃راضيم به رضای خدا🍃🍂
🔴کشاورزی بود که تنها یک اسب برای کشیدن گاوآهن داشت. روزی اسبش فرار کرد.
همسایه ها به او گفتند:چه بد اقبالی!

او پاسخ داد:راضيم به رضای خدا
🔵روز بعد اسبش با دو اسب دیگر برگشت.

همسایه ها گفتند:چه خوش شانسی!

او گفت:راضيم به رضای خدا
🔴پسرش وقتی در حال تربیت اسبها بود افتاد و پایش شکست.

همسایه ها گفتند:چه اتفاق ناگواری!

او پاسخ داد:راضيم به رضای خدا
🔵فردای آن روز افراد دولتی برای سربازگیری به روستای آنها آمدند تا مردان را به جنگ ببرند اما پسر او را نبردند.

همسایه ها گفتند:چه خوش شانسی!

او گفت:راضيم به رضای خدا
✍🏻 و این داستان ادامه دارد…

همانطور که زندگی ادامه دارد…

وخدا هيچگاه بنده اش را نمی آزارد…

كه او عاشق ترين معشوق است

ازصميم قلب ميگويم:

      ✨راضيم به رضای خدا

 نظر دهید »

خوشحالی امام زمان

09 اسفند 1395 توسط طاهره رفيعي

💐 یک ماهه امام زمانت را خوشحال کردی…
❕خاطره ای تأثیرگذار

💠 دانشجو بود،خیلی مقید نبود، یعنی اهل خیلی کارها هم بود، تو یخچال خونه ش مشروب هم میتونستی پیدا کنی….

💠 از طرف دانشگاه اردو بردنشون قم… قرار شد با مرحوم آیت الله بهجت(ره) هم دیدار داشته باشن…

از این به بعد رو بذارید خود حمید براتون تعریف کنه…

گ

💠 وقتی رسیدیم پیش آقای بهجت، بچه ها تک تک ورود میکردن و سلام میگفتن، آقای بهجت هم به همه سلامی میگفت و تعارف میکرد که وارد بشن… من چندبار خواستم سلام بگم…

💠 منتظر بودم آقای بهجت به من نگاهی بکنن… اما اصلا صورتشون رو به سمت من برنمیگردوندن… درحالیکه بقیه رو خیلی تحویل میگرفتن…

💠 یه لحظه تو دلم گفتم: حمید، میگن این آقا از دل آدما هم میتونه خبر داشته باشه… تو با چه رویی انتظار داری تحویلت بگیره…!!! تو که خودت میدونی چقدر گند زدی…!!!

💠 خلاصه خیلی اون لحظه تو فکر فرو رفتم… تصمیم جدی گرفتم که دور خیلی چیزا خط بکشم، وقتی برگشتیم همه شیشه های مشروب رو شکستم، کارامو سروسامون دادم، تغییر کردم، مدتی گذشت، یکماه بود که روی تصمیمی که گرفته بودم محکم وایسادم

💠 از بچه ها شنیدم که یه عده از بچه های دانشگاه دوباره میخوان برن قم، چون تازه رفته بودم با هزار منت و التماس قبول کردن که اسم من رو هم بنویسن، اما به هرحال قبول کردن…

💠 اینبار که رسیدیم خدمت آقای بهجت، من دم در سرم رو پایین انداخته بودم، اون دفعه ایشون صورتش رو به سمتم نگرفته بود، تو حال خودم بودم که دیدم بچه ها صدام میکنن حمید… حمید… حاج آقا باشماست

💠 نگاه کردم دیدم آقای بهجت به من اشاره میکنن که بیا جلوتر…

آهسته در گوشم گفتن:

✨ یک ماهه که امام زمانت رو خوشحال کردی…

 نظر دهید »

الطاف خداوند

09 اسفند 1395 توسط طاهره رفيعي

#حکایت 
✅مردی به پیامبر خدا، حضرت سلیمان، مراجعه کرد و گفت:

ای پیامبر میخواهم به من زبان یکی از حیوانات را یاد دهی.
سلیمان گفت: تحمل آن را نداری.

اما مرد اصرار کرد.

سلیمان پرسید: کدام زبان؟

جواب داد: زبان گربه ها!
سلیمان در گوش او دمید و عملا زبان گربه ها را آموخت.
روزی دید دو گربه با هم سخن میگفتند.

یکی گفت: غذایی نداری که دارم از گرسنگی میمیرم!

دومی گفت: نه، اما در این خانه خروسی هست که فردا میمیرد،

آنگاه آن را میخوریم.

مرد شنید و گفت: به خدا نمیگذارم خروسم را بخورید،

آنرا عفروخت!

گربه آمد و از دیگری پرسید: آیا خروس مرد؟ گفت نه،

صاحبش فروختش، اما گوسفند نر آنها خواهد مرد و آن را خواهیم خورد.

صاحب منزل باز هم شنید و رفت گوسفند را فروخت.

گربه گرسنه آمد و پرسید آیا گوسفند مرد؟

گفت : نه! صاحبش آن را فروخت.

اما صاحبخانه خواهد مُرد و غذایی برای تسلی دهندگان خواهند گذاشت و ما هم از آن میخوریم!

:oops:مرد شنید و به شدت برآشفت.

نزد پیامبر رفت و گفت گربه ها میگویند امروز خواهم مرد!

خواهش میکنم کاری بکن !

پیامبر پاسخ داد:

:|خداوند خروس را فدای تو کرد اما آنرا فروختی، سپس گوسفند را فداکرد آن راهم فروختی، پس خود را برای وصیت و کفن و دفن آماده کن! 

💠حکمت این داستان :

خداوند الطاف مخفی دارد،

ما انسانها آن را درک نمی کنیم.

او بلا را از ما دور میکند ،

و ما با نادانی خود آن را باز پس میخوانیم !

 نظر دهید »

پرداختن به مهدویت

08 اسفند 1395 توسط طاهره رفيعي

استاد پناهیان:

⭕️ رسم منحوس بین مومنان…
🔹 مسجدی که، عالِم دینی ای که، و مؤمنی که به مهدویت نپردازد، یک دین «بنی‌اسرائیلی» را ترویج می‌کند!/ بنی‌اسرائیل به موسی میگفتند: تو و خدایت بجنگید، ما همینجا عبادت می‌کنیم!
🔸 نپرداختن به مهدویت امروزه یک رسم منحوس در میان برخی از مؤمنین شده است. در جامعۀ ما این رسم دینداری، اخلاق‌مداری و معنویت‌گرایی بدون مهدویت، باید فرو بریزد!
🔺 بسیج اگر در برگزاری «دعای ندبه» پیشتاز نباشد از «هویت» خود فاصله گرفته است. دعای ندبه‌ مال افرادی نیست که حال مناجات دارند، (بلکه) مال کسانی است که حال «مبارزه» دارند

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 195
  • 196
  • 197
  • ...
  • 198
  • ...
  • 199
  • 200
  • 201
  • ...
  • 202
  • ...
  • 203
  • 204
  • 205
  • ...
  • 238
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

مهدویت۱۲

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • احکام
  • اخلاق
  • اعتقادی
  • اقتصادی
  • اهل بیت علیهم السلام
  • بدون موضوع
  • تاریخی
  • تربیتی
  • تفسیر
  • تقویت حافظه
  • حجاب
  • حدیث
  • دل نوشته
  • دوست یابی
  • راه سلوک
  • سبک زندگی
  • سلامت
  • سیاسی
  • شهدا
  • عبادی
  • فرهنگی
  • فضای مجازی
  • مناسبتی
  • مهدویت
  • نهج البلاغه
  • ولایت
  • پاسخ به شبهات

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

کاربران

آمار

  • امروز: 51
  • دیروز: 59
  • 7 روز قبل: 526
  • 1 ماه قبل: 3499
  • کل بازدیدها: 147683

رتبه